کد خبر: 1301279
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
هادی محمدی 

با اینکه قاعده‌سازی و مؤسسات ناشی از آن در پس جنگ جهانی دوم، برای مدیریت و کنترل رقابت‌ها و مرحله جدیدی از قدرت‌سازی و سیطره بر جهان شکل گرفت، ولی اساس نظم جهانی را باید در نوعی پایبندی سازندگان همین قواعد ارزیابی کرد. آنچه موجب شده است تا همین قواعد و نظم و قوانین و مؤسسات بین‌المللی خاصیت خود را از دست بدهند، خروج از پایبندی قدرت‌های غربی است. دلیل این فرار از قواعد و پایبندی، تنگنا‌ها و ناتوانی‌ها و ناکامی‌های این قدرت‌ها در استمرار سیطره هژمونیک و تأمین حداکثری منافع آنهاست، که این مؤلفه‌ها در دو بخش داخلی و عرصه بین‌المللی، این قدرت‌ها را به چالش کشیده است و همان مؤلفه‌های گفتمان تمدنی قدرت‌های غربی، به پدیده تناقض و دوگانه منافقانه در جوامع غربی و بین‌المللی منجر شده است. این قدرت‌های غربی حتی نمی‌توانند به افکار عمومی شهروندان خود نیز پاسخگوی نفاق و دوگانه‌های رفتاری خود باشند.

مفاهیمی مانند حقوق بشر، قواعد و قوانین انسانی و رویه‌های حقوقی در جنگ‌ها و مناسبات جهانی رنگ باخته و توسط مدعیان و سازندگان خود به شرورانه‌ترین شکل نقض می‌شوند. این بی‌نظمی و هرج و مرج، در کمترین کارکرد خود، امنیت و آرامش و منافع همه دیگران در عرصه جهانی را به خطر می‌اندازد و طبیعی است که از آنها نیز واکنش دیده شود.

آنچه انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن، امام خمینی (ره) و سپس رهبر حکیم حضرت امام خامنه‌ای، با ارزیابی و شناخت عمیق از نظام استعماری و ظالمانه حاکم بر جهان در پیروزی انقلاب اسلامی ثبت کردند، مقاومت و فرهنگ مقاومت و ایستادگی برای حقوق واقعی انسانی، ملی و کل بشریت و در مقابل باند تبهکار و مجرم غربی و صهیونی بود که شاخص‌های موفقیت خود را در گستره جهانی و قبل از آن در منطقه کشور‌های اسلامی منتشر کرده است.

از نگاه قدرت‌های شرور غربی، اگر جهانی‌سازی به مفهوم غربی‌سازی و سیطره آنان شکل بگیرد نظم گورستانی مطلوب را برای چپاول و قدرت و سیطره به دست می‌آورند که این رویکرد با واکنش مواجه است. امروز نه تنها اغلب قدرت‌ها و کشور‌های جهان با این واکنش همراه هستند، بلکه حاکمیت‌های اروپایی و نهاد‌های اجتماعی و علمی در امریکا نیز، امروز ناچار به واکنش هستند و نه‌تنها گفتمان تمدنی غرب را در خطر می‌بینند، بلکه امنیت روانی و اجتماعی و فکری خود را با رویکرد‌های حکمرانی توحش قدرت‌های استعماری در خطر می‌بینند. این فرهنگ مقاومت که جلوه آن در آگاهی و احساس مسئولیت در قبال باند تبهکار صهیونیست‌ها و چپاولگران غربی است، در بسیاری از مؤلفه‌های خود با فرهنگ مقاومت و ناشی از انقلاب اسلامی همراه هستند. حتی صف‌بندی‌ها و ائتلاف و همگرایی و اتحاد‌های جهانی متأثر از ضرورت مقاومت در مقابل عربده‌های وحشیانه جنایتکاران حاکم بر غرب، شکل می‌گیرد و پیکره متحد قدرت‌های غربی برای حکمرانی هژمونیک، چسبندگی خود را از دست داده و ترامپ، حکمرانی و منافع امریکا را در اولویت می‌داند و چاره‌ای هم ندارد تا متحدان و دوستان خود را قربانی کند. با اینکه امریکا و قدرت‌های غربی با تکیه بر سگ زنجیری و جنایتکار خود، یعنی رژیم صهیونی، دهه‌ها به چپاول و نقض همه حقوق انسانی و کشور‌ها پرداخته‌اند، امروز این رژیم و خودشان را در مرز بحران‌ها و فروپاشی اهرم‌های قدرت و سیطره خود ارزیابی می‌کنند و اقدامات متکبرانه و وحشی آنان، به جز غرق شدن بیشتر در رسوایی و رسیدن به پایان عمر، نتیجه دیگر ندارد. فرهنگ مقاومت، نه تنها نوید آزادیبخش سرزمین و دولت‌ها را برجسته کرده است و زنجیر‌های هژمون‌سازی و تحمیل اراده را پاره کرده، بلکه همه سرمایه‌های گفتمانی و دروغ غربی را به چالش کشیده است.

این مقاومتی که در غزه و لبنان و یمن و منطقه، به شکل معجزه‌آسا و بسیار شبیه مسیر پیروزی انقلاب اسلامی جریان دارد، به رویکرد و رکنی در سیاست‌های قدرت‌های دیگر جهان در مقابل غرب خودنمایی می‌کند که بهترین نمونه آن را در سیاست‌های روسیه و چین و کشور‌های مهمی در آفریقا و امریکای لاتین و آسیا شاهد هستیم. اگرچه مقاومت هزینه دارد و مردم مظلوم غزه و منطقه، آن را در بلند‌ترین شکل و برجسته‌ترین نمایش انسانی ارائه کردند ولی فرهنگ مقاومت را الگوی همه جهان قرار داده‌اند که حاصل آن ر‌هایی بشریت و جهان از سیطره مجرمین و تبهکاران صهیونی و غربی است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار